توضیح کوتاه درباره موضوع
توضیح کوتاه درباره موضوع
توضیح کوتاه درباره موضوع
توضیح کوتاه درباره موضوع
توضیح کوتاه درباره موضوع
تقدیم به کسی که در کنارم نیست ولی حس بودنش به من شوق زندگی می بخشد.....
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟
خواهان کسی باش که خواهان توباشد
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟
آغاز کسی باش که پایان تو باشد....
معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد
روستای دمیلو در ۴۵ کیلومتری غرب بندر عباس از توابع دهستان گچین در جاده ی بندر عباس-خمیر واقع شده است. جمعیت این روستا در حدود ۱۳۰۰ نفر می باشد .
روستای دمیلو دارای دو مقطع تحصیلی (دبستان و راهنمایی) میباشد.که در دبستان بعثت دانش آموزان در شیفت صبح و در مدرسه راهنمایی پرورش در دو شیفت صبح و بعدازظهر بعلت جدا بودن پسران ودختران تدریس می شود. روستای دمیلو روستای نسبتا کوچکی است و جالب اینکه کل اهالی روستا باهم فامیل هستند. شغل 80% اهالی کارگری است که در مجتمع کشتی سازی که 20 کیلومتری جنوب روستا و اسکله شهید رجایی مشغول به کار هستند. 20% دیگر اهالی به شغل آزاد ودیگر مشاغل مشغول هستند.
موقعیت جغرافیایی:
از طرف شمال : روستای انگوران
از طرف جنوب : کوه گچین و پدافند هوایی ارتش (گلالی)
از طرف شرق : روستای سودرو
از طرف غرب : روستای گرشیخ و درگور
از طرف شمال شرق : روستای کشار
از طرف شمال غرب : روستای آرابی از طرف جنوب شرق :روستای مغ احمد
از طرف جنوب غرب : روستای کلمتلی
گویش مردم روستا:
گفتار و گویش مردم روستای دمیلو که زبان مشترک آنها و اهالی اصیل بندرعباس است این زبان و یا در واقع لهجه بندری که یکی از لهجه های منشعب از زبان فارسی است این لهجه که به صورت یک زبان خاص نمود پیدا کرده به ادبیات فارسی دری بیشتر شباهت دارد به گونه ای که در ادای گفتارشان از یک زبان دارای افعال بیشتر امری و مخاطب گونه استفاده می کنند بعضی از کلمات و اصطلاحات آن خاص این منطقه است که در هیچ کجای ایران و من حیث المجموع در کل ادبیات ایران پیدا نمی شود هر از چند گاهی و به صورت نادر بعضی از کلمات انگلیسی هم به خاطر مراودات تجاری در خلیج فارس و بعضا شبه قاره هند وارد این زبان شده است به هر تقدیر گویش مردم این روستا را باید یکی از اصیل ترین گویش قدیمی در بندرعباس و گامبرون و یا جرون سابق دانست و آن هم به دلیل این است که در این روستا به غیر از چند رهگذر و مسافر موقت در روستا قوم و یا مردمی وارد نشده که زبان این مردم را تغییر دهند در بندرعباس این لهجه اصیل را فقط می توان در میان ساکنین محله خواجه عطاء و آن هم قدیمی های این محله جستجو کرد.
نمونه افعال:
اتونم .... می توانم
کا توات بری ... کجا می خواهی بروی
ابوت ... می شود یا همان می تواند باشد
اموارده ... آورده بودم
موات برم ... می خواهم بروم
شاواسته ببوت ... می خواستند این گونه باشد
نمونه اصطلاحات :
پرپروک ... پروانه
کلپوک..... مارمولک
کندرک ... آدامس یا جویدنی
نمونه کلمات انگلیسی :
گلاس ... لیوان
تماته ... گوجه فرنگی
روزي كه مي گفتي من با تو مي مانم
روزي كه دانستي من بي تو ميميرم
روزي كه با عشقت بستي به زنجيرم
بازنده من بودم اين بوده تقديرم
خوش باوري بودم پيش نگاه تو
هر دم ز چشمانت خواندم كلامي نو
عاشق نبودي تو من عاشقت بودم
در قبله گاه عشق بودي تو معبودم
آرام و آسوده در خواب خوش بودي
يك لحظه من بي تو هرگز نياسودم
من با نفس هايم نام تو را بردم
كاش اي هوسبازم با تو نمي ماندم
عشق تو چون برگي در دست طوفان بود
دل كندن و رفتن پيش تو آسان بود
روزي به من گفتي ديگر نمي مانم
گفتم كه مي ميرم گفتي كه مي دانم
باور نمي كردم هرگز جدايي را
آن آمدن با عشق اين بي وفايي را
یکی بهش زنگ بزنه
بگه هنوز تو فکرشم
بگه هنوز مثله قدیم ناز نگاشو می کشم
یکی بهش زنگ بزنه بگه که می میرم براش
بگه هنوزم عاشقم
عاشق اون رنگ چشاش
بهش بگین اگه یه روز نبینمش دق می کنم
دل وبراش قربونی با دلیل و منطق می کنم
بهش بگین اگه بخواد همیشه عاشق می مونم
تموم شعرام و براش با اشک و هق هق می خونم
آخه مثله اونو از کجا بیارم
بهش بگین اگه بخواد دنیا رو آتیش میزنم
اونی که عاشق دو تا چشای نازشه منم
بهش بگین که همه چیز به هم می ریزه وقتی نیست
اگه نباشه.....!! حتی مردن دیگه کار سختی نیست
**********
بي وفايي کن وفايت مي کنند ، با وفا باشي خيانت مي کنند
مهرباني گرچه آيينه ي خوشيست ، مهربان باشي رهايت مي کنند
کســــــی که واقعا دوستــــــــــــت داشتـــه باشه..
تــــــــو اوجِ اختلافــــــــات
نــــــــــــه میــــــره
نــــــه میــذاره تــــــو بـــــــری...!!
شــــــک نکــــــن...
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم...
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم به غفلت من و مایی نکنیم...
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
عادت ندارم درد دلم را به همه کس بگویم!
پس خاکش می کنم زیر چهره ی خندانم...
تا همه فکر کنند نه دردی دارم و نه قلبی!!!